شبکه یک - 4 بهمن 1398

استراتژی توحیدی، "ابرقدرت غیراعتباری"(شاه، برهنه است)

به مناسبت بزرگداشت "رزمندگان بدون مرز" _ نشست (ظهور ابر قدرت "اسلام مستضعفین") _ ۱۳۹۴

بسم‌الله الرحمن الرحیم

محضر برادران عزیز سلام عرض می‌کنم.

راجع به کار بزرگی که در منطقه در حال وقوع و در شرف اتفاق است و مفهوم قدرت واقعی و قدرت اعتباری در صحنه‌ی بین‌الملل با توجه به جنبه‌های دفاعی یکی، دو نکته عرض کنم. با توجه به یکی، دو سندی که خدمت شما آورده‌ام. اولاً این‌که چرا امروز مسئله‌ی قدرت بین‌الملل بودن برای ما یک بحث کاملاً مرتبط است و نه یک بحث فرضی است و نه انتزاعی است و نه ناظر به دیگران است؟ پاسخ آن روشن است. امروز انقلاب اسلامی به نحو عام و جمهوری اسلامی به نحو خاص از حوزه‌ی قدرت ملت دولت یا نیشن استیت کاملاً فراتر رفته است. از ابتدا هم این انقلاب همین‌طور بود. اقتضاع و پیام این انقلاب همین بود. یعنی حضرت امام از اول که این حرکت را شروع کرد، گفت این انقلاب یک انقلاب ملی‌گرا و ناسیونالیستی نیست. ایران پایگاه آغاز یک انقلاب منطقه‌ای بلکه جهانی است و یک جنبش انقلابی دینی مردمی است و از همان 30 سال پیش که ما در جنگ تقریباً با دست خالی با دنیا می‌جنگیدیم و کسی توقع جهانی شدن این ایده و آرمان را به این سرعت نداشت حضرت امام همان موقع طوری حرف می‌زد که انگار کار تمام شده است. همان موقع می‌گفت کار آمریکا در منطقه تمام است. شوروی کمونیزم سقوط می‌کند. همان‌طور که می‌گفت شاه باید برود همان موقع می‌گفت صدام باید برود. این نظام صدامی می‌رود. اسرائیل باید از بین برود و همه‌ی این می‌رود و برود یکی یکی تحقق پیدا کرد. یک قدرتی در داخل کشور بنیان‌گذاری شد. یک قدرت انفجاری، مردمی، انقلابی و ایدئولوژیک نه از نوع ایدئولوژی‌های سکولار چپ و راست بلکه یک ایدئولوژی کاملاً دینی بود. این سخن تازه پرچمی جدید بود که بالا رفت و فضای جهان را که دو قطبی بود شکست. از وقتی که حاج عیسی خادم حضرت امام می‌گفت حضرت امام داشت در حیاط قدم می‌زد و سید احمد با ایشان صحبت می‌کرد و گفت دنیا بین دو ابرقدرت تقسیم شده حضرت امام صحبت ایشان را قطع کرد و گفت نه‌خیر، سه ابرقدرت. سومی ابرقدرت اسلام است و این آن دو را می‌شکند، از آن موقع سه دهه نگذشته که یکی از آن دو ابرقدرت نابود شد و دومی علناً هژمونی خود را در سطح جهان از دست داده است. الان بیشتر روی اعتبار و گردن‌کلفتی‌های قبل خود کار می‌کند و نان آن‌ها را می‌خورد تا این که نان قدرت‌ واقعی بالفعل خود را بخورد. دیشب یک بخش‌هایی از بحث‌هایی که در سنا و کنگره‌ی آمریکا می‌شد را پخش کردند. خیلی جالب بود. علی‌رغم این که این‌ها بین خودشان تقسیم کار هم می‌کنند که پلیس بد و پلیس خوب باشد در عین حال واضح بود که یک بخش‌هایی از آن کنترل نشده است و از دست آن‌ها در رفته است. لابلای این‌ها که می‌خواست به آن‌ها ثابت کند که ما به ایران باج ندادیم و نمی‌دهیم و این‌ها در نقطه‌ی ضعف هستند و ما در نقطه‌ی قوت هستیم، ظرف همان یک ساعتی که من گوش می‌کردم دیدم 4، 5 اعتراف خیلی جالب لابلای حرف‌ها بود که دلم می‌خواست برای آن‌ها کف بزنم. تعابیر خیلی جالبی است که دشمن در بدترین حالت مجبور می‌شود به زبان جاری کند. یکی این که گفت تسلیم شدن ایران توهم است و امکان ندارد. ما باید به همین راضی باشیم و یک مقدار مطمئن باشیم که بمب اتم نداشته باشند. می‌پرسید شما تضمین می‌کنید از این به بعد متحدین و کماندوهای ما و نوکران و سربازان ما و آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها در منطقه توسط نیروهای متحد با انقلاب اسلامی ایران هدف قرار نگیرند؟ می‌گفت نه.  من نمی‌توانم تضمینی بدهم. می‌گفت شما تضمین می‌دهید که این‌ها دیگر مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل نگویند؟ گفت نه. گفت تضمین می‌دهید که این‌ها از بین بروند؟ گفت نه. تضمین می‌دهید این‌ها آن‌قدر ضعیف بشوند که مجبور بشوند تسلیم بشوند؟ مجبور شد به همه‌ی این‌ها نه بگوید. خیلی جالب بود. حالا بعضی از این‌ها را کش می‌داد و پیچ و تاب می‌داد ولی ته قضیه همین بود. گفت یک کلمه به شما بگویم، این را به صراحت آخرهای حرف خود گفت که این انقلاب از بین نمی‌رود. ضعیف نشده است. قوی‌تر شده است. هژمونی این انقلاب ایران از هژمونی آمریکا در منطقه‌ی جهان اسلام و خاور میانه که حساس‌ترین نقطه‌ی جهان است پیشی گرفته است. این خیلی جمله‌ی جالبی بود. این‌ها در منطقه قدرت اول شده‌اند و ایران یکی از قدرت‌های تعیین کننده‌ی وضعیت جهان شده است. هم انرژی جهان، هم سیاست بین‌الملل، هم هژمونی به لحاظ ایدئولوژیک و گفتمانی و این‌ها جنگ مستقیم دارند. اوباما دیروز عصر گفت ما الان از جنگ مستقیم نگران نیستیم که بخواهند خودشان به آمریکا یا به اسرائیل حمله کنند. این‌ها آن‌قدر قوی شده‌اند که همه جا نیابتی می‌جنگند. یعنی خودشان هیچ جا نیستند ولی همه جا پیشروی می‌کنند. این‌ها از فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، بحرین تا داخل عربستان، تا شمال آفریقا، از این طرف تا افغانستان و پاکستان نفوذ می‌کنند و همه جا جلو می‌روند و واقعیت این است که ما هم می‌دانیم بمب اتم ندارند و الان هم تضمین می‌کنیم دیگر نتوانند بسازند ولی پیروزی‌های این‌ها برای بمب اتم نیست. لذا ما آینده را تضمین نمی‌کنیم. این‌ها خیلی حرف‌های مهمی است. حالا این‌که دو، سه پیش‌فرض گذاشته‌اند که هیچ کس نباید در مورد آن‌ها سوال کند. یکی این که اصلاً ایران از اول می‌گوید ما هیچ به دنبال بمب اتم نبوده‌ایم. اگر بودیم که تا حالا می‌توانستیم بسازیم. خود این‌ها در کنگره در یک مصاحبه‌ای دو روز پیش گفتند ایران اگر می‌خواست در 6، 7 سال گذشته می‌توانست بمب اتم بسازد ولی نخواست. این هم اعتراف اوباما بود و هم اعتراف جان‌ کری وزیر خارجه‌ی آمریکا بود. یعنی می‌گویند این‌ها اگر بخواهند می‌توانند و اگر بخواهند نمی‌توانیم جلوی آن‌ها را بگیریم. پس خودشان نخواستند و ما تا می‌توانیم باید بیشترین تضمین را بگذاریم که به این سمت نرویم. این یک پیش‌فرض است که اصلاً ما گفتیم نمی‌خواهیم بسازیم و آن‌ها می‌گویند جلوی این‌ها را گرفتیم. ولی حالا در حرف‌های آن‌ها تناقض هست که اگر می‌خواستند می‌توانستند بسازند. پیش‌فرض دوم این است که هیچ کس نباید از این‌ها بپرسد شما برای چه چند هزار بمب اتم دارید؟ شما 5+1 چرا باید چند هزار بمب اتم داشته باشید و بقیه یکی هم نداشته باشند؟ حتی غنی‌سازی غیر نظامی هم نباید بکنند. برای چه؟ این سوال جزو تابوها شده است و نباید کسی بپرسد. حالا دو، سه مورد از این تابوهای قلدر مأبانه‌ی دیکتاتوری جهانی ساخته‌اند که هیچ کس این سوال را نپرسد که چرا شما چند هزار بمب اتم داشته باشید و بقیه یکی هم نداشته باشند. اگر بد است چرا شما دارید؟ اگر خوب است چرا بقیه نداشته باشند؟ این‌ها می‌گویند برای ما خوب است و برای بقیه بد است. چون ما باید بر جهان آقایی کنیم. برای این که ما باید وتو کنیم. تمام جهان یک رأی بدهد و صاحب بمب اتم بگوید نه و همان نه می‌شود. این قانون جنگل است. برای این که ما از این طریق نان می‌خوریم. یعنی دقیقاً شورای امنیت، شورای ضد امنیت است. تمام جنگ‌های دنیا زیر سر همین 1+5 است. در پست‌های مختلف نشسته‌اند. همین‌ها در کلانتری به عنوان قوه‌ی انتظامی نشسته‌اند. آن‌جا بازداشت می‌کند. بعد می‌گوید باید به دادگاه بروی. خودش بیرون می‌آید و لباس قاضی می‌پوشد و زودتر به آن اتاق می‌رود و پشت میز قاضی می‌نشیند و می‌گوید بفرمایید، پرونده چیست. حالا خود این بوده است. همین آمریکا و انگلیس و فرانسه و همین‌ها بوده‌اند. در این 150 سال گذشته هر چه جنگ در دنیا اتفاق افتاده زیر سر 1+5 بوده است. تنها کسانی که بمب اتم دارند همین‌ها هستند. هر جا شکنجه و کودتا و تجاوز است همین‌ها هستند. مخصوصاً آمریکا و انگلیس و فرانسه هستند. بعد می‌گوید بروید از انرژی اتمی مجوز بگیرید. به انرژی اتمی می‌روی و می‌بینی باز همین‌ها تند تند لباس‌شان را عوض کرد‌ه‌اند و آن‌جا هستند. لباس قاضی را در می‌آورند و لباس انرژی اتمی را می‌پوشند. حالا آن‌جا انگار این‌ها همان‌ها نیستند. می‌گویند بله؟ بفرمایید. قضیه‌ی شما چیست؟ حالا همان آدم‌ها هستند. این‌قدر فیلم است. نظام بین‌الملل این‌قدر کمدی است. سر حقوق بشر باز همین‌ها هستند. دموکراسی همین‌ها هستند. شورای امنیت همین‌ها هستند. ببینید چطور بازی را درست کرده‌اند. این بازی از چه زمانی شروع شد؟ از وقتی که این‌ها در جنگ بین‌الملل اول و دوم بر اروپا و بر جهان مسلط شدند به خصوص بعد از این که بمب اتم زدند. آمریکا تا همین الان نان بمب اتمش را می‌خورد. حالا چیزی که می‌خواهم عرض کنم این است که این‌ها دیگر قدرت واقعی روی زمین ندارند. یکی تسلیحات دوربرد یا هوایی از راه دور است و از آن مهم‌تر تبلیغات و جوسازی و ارعاب است. دیده‌اید این لات‌های محل چه می‌کنند؟ البته سابقاً بیشتر بود. حالا لات‌ها جنتلمن و مدرن شده‌اند. یک لات می‌آمد در محل و از سر محل تا ته محل می‌رفت و زیر گوش سه نفر می‌زد. دو چاقوکش هم کنار او بودند. اگر یکی از این‌ها اعتراض می‌کرد شکم او را پاره می‌کردند و جلوی مردم او را می‌کشیدند که همه ببینند. نفر دوم که زیر گوش او می‌زدند به این نگاه می‌کرد و می‌گفت حالا یکی زیر گوش‌مان خورده است. این مهم‌تر است یا این‌که این‌طور بشوم؟ حالا یکی زیر گوش‌مان خورد. صلوات بفرست و برو. ناموس نفر سوم را می‌گرفتند. می‌گفت دیدی با اولی چه کار کردیم و آن یکی هم ترسید؟ 3، 4 بار از این کارها می‌کردند. دیگر لازم نبود هر روز این کارها را تکرار کنند. کل افکار عمومی محله قضیه را می‌گرفت. دفعه‌ی بعد او تنها و بدون اوباش هم که می‌آمد همه جلوی او تعظیم می‌کردند و سلام می‌کردند. یعنی قدرت واقعی چقدر است؟ اعتبار و قدرت تبلیغاتی و توهم قدرت از خود قدرت چقدر است که از خود قدرت بیشتر کار می‌کند. آمریکا و انگلیس و فرانسه همین‌طور بر دنیا حکومت کردند. در این صد سال همین‌طور حکومت می‌کنند. الان که ما با هم صحبت می‌کنیم هیچ کدام از این‌ها قدرت یک جنگ واقعی زمینی ندارند. هیچ کدام از این‌ها این قدرت را ندارند. یعنی این را خود آن‌ها می‌گویند. حالا من چند سند برای شما آورده‌ام که بخوانم. خودشان می‌گویند اگر الان ما بخواهیم واقعاً روی زمین بجنگیم و ارتش و نیروی زمینی وارد عمل بشود همه‌ی ما روی همدیگر حریف ایران نمی‌شویم. این‌ها حریف حزب‌الله نشدند. شما فکر نکنید اسرائیل یک کشور است. اسرائیل خط مقدم کل غرب است. یعنی اسرائیل سقوط کند غرب در جهان اسلام سقوط کرده است. تمام قدرت‌های چپ و راست اروپا و آمریکا پشت اسرائیل هستند. حتی شوروی سابق، روس‌ها و دیگران هم همیشه هوای این‌ها را دارند و با این‌ها معامله می‌کنند. این‌ها در چهار جنگ اخیر برای اولین بار در تاریخ فلسطین و لبنان شکست خوردند. این‌ها سابقه نداشته است. از چه کسی شکست خورد؟ از انقلاب اسلامی شکست خورد. آن هم با واسطه بود و مستقیم نبود. از چند هزار بچه‌ی شیعه‌ی لبنانی و فلسطینی جهاد اسلامی که با سلاح‌های ما می‌جنگیدند و به روش بچه‌های ما جنگیدند. موشک‌های بچه‌های ما را بر سر آن‌ها زدند. اصلاً نخست‌وزیر اسرائیل گفت برای اولین بار در تاریخ اسرائیل هزار موشک بر سر اسرائیل خورد و ما مجبور شدیم هیئت دولت را در زیرزمین تشکیل بدهیم و این یعنی آغازِ پایان اسرائیل. همان حرفی که حضرت امام می‌گفت اسرائیل باید از بین برود. همه یکی یکی در حال اتفاق افتادن است. الان ما در چه موقعیتی هستیم؟ از یمن در جزیره العرب و بحرین بگیرید تا شمال آفریقا و از آن طرف از فلسطین و غزه تا لبنان و سوریه و خود ایران بیایید و از آن طرف تا افغانستان و نزدیک شبه جزیره‌ی هند بروید. دوست و دشمن می‌گویند قدرت اول انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران است. تا به حال به لحاظ هژمونیک و ایدئولوژیک قدرت اول بود و الان به لحاظ نظامی هم قدرت اول شده است. این که دائم با عصبانیت می‌گویند 4 کشور عربی و می‌خواهند جنگ عرب و فارس را تحریک کنند و می‌گویند این 4 کشور زیر سلطه‌ی امپراطوری ایران رفته‌اند و می‌گویند سنی‌ها می‌خواهند شما را شیعه کنند برای همین است. این‌ها فهمیده‌اند. خودشان که رسماً می‌گویند بغداد و دمشق و صنعا و بیروت و غزه، یعنی فلسطین، لبنان، سوریه، یمن و عراق، در این 5 کشور مردم و حکومت به اردوگاه انقلاب اسلامی ملحق شده است. از دست رفته‌اند. آن‌ها می‌گویند 5 کشور اصلی منطقه از دست رفت. هم مردم و هم قدرت نظامی این‌ها به انقلاب اسلامی ملحق شده است. این‌ها حرف‌های دشمن است. ما و شما که نمی‌گوییم. 4 سال است که یک جنگ جهانی در این منطقه برگزار کردند و تمام حکومت‌های فاسد عربی برای حفظ خودشان میلیاردها دلار پول و اسلحه و مزدور گرفتند و در کنار این‌ها اسرائیل و ترکیه و آمریکا و ناتو و اروپا بودند. همه کنار هم بودند. 4 سال است که جنگ جهانی اتفاق افتاده است. یک جنگ جهانی 4 ساله دوباره در همین 5 کشور اتفاق افتاد و باز باختند. الان هم که دیگر بوی تغییر سیاست‌های آن‌ها بلند شده است. یعنی الان می‌گویند انقلاب اسلامی اجازه نداد حکومت سوریه و عراق سقوط کند و ما هم نمی‌توانیم این‌ها را از پا در بیاوریم. این که ترکیه وانمود کرد که داعش را بمباران کرده برای چه بود؟ البته بیشتر کردها را زد ولی گفت داعش را هم زده‌ایم. این‌ها حداقل در ظاهر تغییر یک سیاست است. یعنی سیاست‌های تا امروز شکست خورده است. یمن هر چه پیش می‌رود عربستان بیشتر به خطر می‌افتد و دائم در باتلاق فرو می‌رود. اصلاً عربستان تصور نمی‌کرد شهرهایش موشک بخورد. باور نمی‌کرد درگیر یک جنگ مستقیم بشود و جرئت نکند زمینی 30 کیلومتر به یمنی برود که مستعمره‌ی عربستان بوده است. می‌دانید که عربستان به ده‌ها هزار نفر در یمن مثل رؤسای قبایل، حکومتی‌ها، نظامی‌ها و دانشگاهی‌ها حقوق ماهانه می‌داد. حیاط خلوت عربستان بود. ولی الان پایش را نمی‌تواند به یمن بگذارد. و تنها راهی که به ذهن‌شان رسید این بود که بیداری اسلامی را به جنگ شیعه و سنی و مذهبی تبدیل کنند و تمام زورشان را هم می‌زنند. تا حالا به نتیجه نرسیده‌اند و انشاالله که نمی‌رسند. این‌ها برای داخل کشور نقشه‌ها داشتند و هنوز هم دارند ولی بیرون با آن‌ها تسویه حساب شد. بدتر از این کارها را در ایران برنامه‌ریزی کرده بودند و البته هنوز هم دارند. حالا انقلاب اسلامی به یکی از چند قدرت تعیین کننده‌ی جهان تبدیل شده است. یعنی اگر امروز بخواهند 5 کشور را اسم ببرند که جهان بدون تصمیم این‌ها نمی‌تواند برنامه‌ریزی بکند قطعاً الان یکی ایران است. الان قدرت بین‌المللی ایران از اغلب کشورهای اروپایی بیشتر است. از همه‌ی کشورهای شرقی بیشتر است. خود آمریکایی‌ها گفتند قرن 21 میلادی که در آغاز آن هستیم یک قدرت غرب به رهبری آمریکا است. سه قدرت دیگر داریم که روسیه و ایران و چین هستند. روسیه وسیع‌ترین کشور جهان است. چین پرجمعیت‌ترین کشور جهان است. ایران چه هست؟ یک ملت کوچک این وسط است که قرار بوده 20 سال پیش از بین برود. این همان قدرت ایدئولوژیک انقلابی است که حضرت امام گفت از مرگ نترسید تا بر همه چیز و بر همه غلبه کنید. پای چیزی که می‌گویید بایستید و بگویید قدرت مطلق در جهان فقط خداست و نگویید ما نمی‌توانیم و خواهید دید که اگر معنوی باشید به زودی به لحاظ مادی هم یکی از قدرت‌های اصلی جهان می‌شوید. این اتفاق الان افتاده است. دیگر ما نمی‌توانیم پنهان بکنیم. لازم هم نیست که پنهان بکنیم. خیلی علنی سرمان را بالا می‌گیریم و می‌گوییم انقلاب اسلامی یکی از ابرقدرت‌های جهان شده است و به زودی انشاالله قوی‌تر هم خواهد شد اگر از داخل کسانی فاسد نشوند و شک نکنند و اهل دنیا نباشند و نترسند و خیانت نکنند. ما فقط باید از داخل بترسیم. حضرت امام همان موقع می‌گفت از آمریکا نترسید. از خودتان بترسید. ما اگر از خودمان نترسیم نباید از هیچ کس دیگر بترسیم. حالا یکی، دو سند است که برای شما عرض می‌کنیم که متوجه بشوید این‌ها مدت‌هاست که خودشان فهمیده‌اند قدرت اعتباری آن‌ها هم دارد زیر سوال می‌رود. امپراطوری‌ها و قدرت‌های بزرگ جهانی را که در تاریخ نگاه می‌کنید، به خصوص 7، 8 قدرت که در طول این دو، سه هزار سال شناخته شده‌اند و آمده‌اند می‌بینید قدرت واقعی این‌ها روی زمین بیشتر از قدرت اعتباری آن‌ها بود به خصوص که آن زمان رسانه و نهادهای بین‌الملل و هالیوود نبود که افکار عمومی را بسازد و همه را بترساند. شهرها باید می‌دیدند که گردن طرف کلفت است و شمشیر پولادین دارد و می‌زند. تسلیم می‌شدند. این روش بوده و تا همین اواخر هم بوده است. یعنی امپراطوری ایران باستان واقعاً قدرت داشته است. از 100، 110 ملیت در جهان 55 ملیت یعنی نصف جهان تابع قدرت امپراطوری ایران بوده‌اند. می‌توانسته تا دو میلیون نیرو بسیج کند، از 48 کشور لشکر داشته است، ارتش داشته است و به زور می‌رفته همه جا را می‌گرفته است. از شمال آفریقا یعنی مصر بگیرید تا از این طرف که تا آتن و یونان رفته و از آن طرف هم تا مرزهای چین رفته است. می‌کوبیده است. اگر کسی جلوی او می‌ایستاده می‌رفته و می‌کوبیده و قتل عام می‌کرده و آتش می‌زده و نابود می‌کرده. قدرت داشته‌اند. امپراطوری روم 600، 700 سال قدرت داشته است. خیلی از ملت‌ها را در اروپا و آفریقا قتل عام کرد. تا جلوی امپراطوری روم می‌ایستادند لشکر می‌فرستاد. چنگیز و مغول‌ها روی قاطر و اسب نشستند و بزرگ‌ترین امپراطوری جهان را تشکیل دادند. دیوارهای چین را شکستند و تا قلب اروپا آمدند. یعنی دژها و قلعه‌های آن‌ها هنوز در اوکراین هست. بزرگ‌ترین امپراطوری جهان شدند. با دست خالی و با شمشیر هم شدند. آن‌ها هم ارعاب می‌کردند. همین چنگیز و مغول‌ها وقتی آمدند، وقتی حتی وارد ایران شدند دو، سه شهر را خاکستر کردند. یعنی این‌ها مقاومت کردند و کوبیدند و بعد هم که دیدند هزاران کشته دادند گفتند می‌خواهیم تسلیم بشویم و مغول‌ها گفتند نه دیگر، از وقت تسلیم گذشته است. آمدند و کل شهر را سوزاندند و مثلاً در یک شهر 30 هزار آدم را گردن زدند. آن زمان رسانه نبود ولی افرادی را گذاشتند که این صحنه‌ها را ببینند و گفتند حالا بروید برای بقیه تعریف کنید. دو، سه شهر را در ایران همین کار را کردند و شهرهای بعدی دیگر همه تسلیم شدند. یعنی نیروهای مغول می‌آمدند آن‌جا و می‌گفتند ما با این شهر این کارها را کردیم. نماینده‌ی خود را بفرستید تا برویم به شما نشان بدهیم که چه کار کردیم. اگر حکومت را به ما بدهید با شما کاری نداریم. اگر تسلیم ما بشوید با شما کاری نداریم و می‌توانید زندگی خود را ادامه بدهید. ولی باید سرتان را پایین بگیرید. و الا همان بلا بر سر شما هم می‌آید. سه شهر را سوزاندند و قتل عام کردند و 100 شهر در ایران تسلیم شدند. ترسیدند. به حدی که ضرب‌المثل شده بود که می‌گفتند فرد مغولی با ایرانی‌ها یک جایی روبرو شده بود و گفته بود چرا تو چپ چپ نگاه می‌کنی؟ بایست. گفت نه آقا ما کجا چپ چپ نگاه کردیم؟ داشتیم رد می‌شدیم. گفت شمشیر من همراهم نیست. همین جا می‌ایستی تا بروم و برگردم و این ترسید و آن‌جا ایستاد و او رفت شمشیرش را برداشت و آورد و گفت از جایت که تکان نخوردی؟ گفت به خدا نه. همان جایی که شما فرمودی ایستاده‌ام. گفت خیلی خوب، سرت را خم کن. سرش را خم کرد و گردنش را زد. بر ایران مسلط شدند. منتها چون تمدن و فرهنگ و مذهب نداشتند یک مقاومت چریکی جهادی پراکنده شکل گرفت، مثلاً سربداران و شیعیان و خراسان در برابر آن‌ها ایستادند، از آن طرف شیعیان اسماعیلی و خواجه نصیر مقاومت کردند. چند جا چنین مقاومت‌هایی بود ولی اغلب جاها را گرفتند. بعد دیگر کسانی آمدند و سوار مغول‌ها شدند. یعنی به لحاظ فرهنگی بر مغول‌ها غلبه کردند. متفکران بزرگ مصلح مسلمان ایرانی مثل جناب خواجه نصیر کاری کردند همین‌هایی که بت‌پرست و بی‌دین و بیابانی بودند، این‌ غول‌ آهنی و الاغ دیوانه که نمی‌شد جلوی آن ایستاد را سوار شدند و کاری کردند که صد سال نشده بسیاری از رهبران و فرماندهان حاکمان مغولی در ایران مسلمان و حتی شیعه شدند و شروع کردند جاهایی که خراب کرده بودند را آباد کردند. یعنی خواجه نصیر و بزرگان تشیع و اسلام به دست خود همین‌ها رصدخانه ساختند، به دست خود این‌ها کتابخانه ساختند. خود این‌ها را مسلمان و شیعه کردند و به لحاظ فرهنگی این‌ها را در هم کوبیدند. قدرت اسلامی که آمد اگر اسلام پیغمبر(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) عمل می‌شد جنبه‌های انسانی و الهی آن غلبه می‌کرد و جهانی می‌شد. منتها چون اموی‌ها و عباسی‌ها آمدند از روز قدرت معنوی اسلام استفاده کردند ولی امپراطوری عربی در زمان اموی تشکیل دادند و در زمان عباسی هم امپراطوری ایرانی عربی ترکی تشکیل دادند که البته تا مدت‌ها جوهر اصلی آن ایرانی بود. بنی عباس با تقلب و با شعار اهل بیت(ع) بر سر کار آمدند. کودتا کردند. این‌ها هم قدرت اصلی جهان شدند. بزرگ‌ترین قدرت جهان شدند. خیلی جاها بود قبل از این که ارتش مسلمین و بنی‌عباس وارد بشود، لشکرهای شرق و غرب فرار می‌کردند و می‌ترسیدند. این قضایا هست. حالا به دوره‌ی خودمان می‌رسیم. این‌ها را گفتم تا به این دوره برسیم. الان آمریکا به خصوص بعد از سقوط شوروی در این دو، سه دهه ادعا داشت که امپراطور جهان شده است و ما دیگر تک ابرقدرت جهان هستیم. دقت کنید. هیچ امپراطوری از این امپراطوری‌هایی که گفتیم بدون جنگ‌های بزرگ زمینی به قدرت نرسیده است به جز آمریکا. آمریکا در جنگ واقعی زمینی بزرگ تا الان نجنگیده و پیروز نشده است. دروغ و افسانه و اسطوره‌سازی تبلیغاتی بوده است. هر جایی که برای ما در تاریخ و فیلم‌ها می‌گویند آمریکایی‌ها آمدند و فلان کار را کردند دروغ است. آمریکا هیچ کجا جنگ زمینی سنگین به سبک امپراطوری‌ها نکرده و همیشه فرار کرده و دیگران را جلو انداخته است. ممکن است بگویید همان اول که جنگ جهانی دوم بود و جلوی آلمان‌ها ایستاد. آن موقع هم نبود. آن موقع هم در فیلم‌ها هست. در واقعیت نبود. آمریکا در جنگ جهانی دوم که از آن به بعد قدرت بزرگ شد، اروپا در جنگ ضعیف شد و آلمان و فرانسه و بقیه ضعیف شدند و آمریکا سر بر آورد. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم یکی از دو ابرقدرت جهان شد. آمریکا و شوروی بودند. بعد هم که گفتند ما دیگر ارباب جهان هستیم. حالا سندی که می‌خواهم عرض کنم چیست؟ الان رسم شده و همه جا شایعه شده که ارتش آمریکا دیگر خیلی گسترده شده و دیگر ایکس ایکس لارژ است و ما از این بزرگ‌تر ارتشی در جهان نداشته‌ایم و این همان امپراطوری و جاه‌طلبی امپراطور مأبانه است و بودجه‌ی نظامی تنها ابرقدرت باقیمانده در جهان به اندازه‌ی یک سوم هزینه‌های نظامی کل جهان است. بنابراین طبق آمار تردیدی نسبت به اقتدار ارتش این‌ها در جنگ‌های روی زمین نیست و این‌ها قوی‌ترین قدرت جنگی جهان هستند و اگر اراده بکنند هر کشوری را هر وقتی می‌گیرند. می‌گوید 7، 8 مورد از جنگ جهانی دوم تا الان بوده مواردی که همه فکر می‌کنند آمریکا جنگیده و پیروز شده است و همه‌ی آن‌ها هم دروغ است. آخرین نمونه عراق و افغانستان بود. در هیچ کدام از این‌ها آمریکا جنگ زمینی نداشته است که بگوید ارتش دشمن آن طرف است و ارتش ما این طرف است و روی زمین با هم بجنگیم و ببینیم کدام قوی‌تر هستیم و چه کسی مقاومت بیشتری دارد. اصلاً همچین اتفاقی نیفتاده است. در کل این منطقه که الان آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها و غربی‌ها به آتش کشیده‌اند هیچ جا ارتش آمریکا خودش مستقیم به صحنه نیامده است. یعنی آن کاری که مغول‌ها می‌کردند، ایران می‌کرد، روم می‌کرد، بنی‌عباس می‌کردند. قدرت امپراطوری اسلامی در زمان بنی‌عباس خیلی زیاد بود. می‌دانید که بنی‌عباس تنها ابرقدرت جهان شد. اصلاً این جمله که آفتاب در سرزمین ما غروب نمی‌کند جمله‌ی هارون الرشید در حکومت عباسی بود. گفت دیگر در تمام کره‌ی زمین نقطه‌ای نیست که خورشید بر آن بتابد و متعلق به ما نباشد. ما در تمام جهان سلطه داریم و حتی یک قدرت در برابر ما نیست که سرش را بالا بگیرد و راست هم می‌گفت. بعداً انگلیس‌ها در قرن نوزده ادای هارون را در آوردند و این جمله را گفتند که در سرزمین‌های مستعمرات بریتانیا آفتاب غروب نمی‌کند. در واقع جمله‌ی او را تکرار کرد. آمریکا این شیوه را از انگلیس یاد گرفت. روش انگلیس هم در قرن نوزده همین بود. چهار جا چهار جاسوس می‌خرید و چهار خیانت اتفاق می‌افتاد و جنگ داخلی بین خودشان به راه می‌انداخت. همان که می‌گویند تفرقه بینداز و حکومت کن. دو جا به قول ما مشهدی‌ها دمبرق طرف را می‌کوبید. ارعاب می‌کرد و می‌ترساند و زهر چشم می‌گرفت و دیگر نان آن را می‌خورد. آمریکا در این قضیه یاد گرفت و ماهرانه‌تر عمل کرد که ده کلیو قدرت و نوده کیلو بهره‌برداری تبلیغاتی بکند. به جای قدیم‌ها که نود کیلو قدرت باید صرف می‌شد و ده کیلو هم استفاده‌ی تبلیغاتی می‌شد و می‌گفتند که ما آن کارها را کردیم و حواس شما باشد، حالا به کمک رسانه و هالیوود و ارتباطات و سینما کار جنگ روانی خیلی شدنی‌تر است. حالا این عبارت را عرض بکنم. می‌گوید آمریکا واقعاً در 11 سپتامبر نشان داد که چقدر پوک است. می‌گوید واقعاً کم‌تر از صد جوان مسلمان عرب در پیچیده‌ترین امکانات آمریکا، جلوی چشم اف.بی.آی، سیا، پنتاگون، سرویس‌های اطلاعاتی توانستند تمام آمریکا را ظرف 24 ساعت لوله کنند. یعنی واقعاً رئیس جمهور آمریکا، رئیس سیا و پنتاگون و خانواده‌های مقامات اصلی همه فرار کردند و به پناهگاه‌ها رفتند و فکر کردند کودتا شده است. گرچه پشت صحنه بخش‌هایی از سرویس‌های جاسوسی خود این‌ها و صهیونیست‌ها دست اندر کار بودند اما اغلب این‌ها نشان دادند که چقدر توخالی هستند که با هواپیماهای خودتان از فرودگاه‌های خودتان بلند می‌شوند و پنتاگون و کجا و کجا را می‌زنند و شما هنوز نمی‌فهمید چه شده طبق آن چیزی که خودتان می‌گویید. اما طبق آن‌چه که کسان دیگری می‌گویند و مدرک هم دارند که کل برنامه برنامه‌ریزی شد برای این که اقتصاد آمریکا در حال فروپاشی بود و به این بهانه بیاید خاورمیانه را بگیرد و بکوبد و دوباره مسلط بشود و تنها ابرقدرت بشود. منتها بخش‌های مهمی از حکومت آمریکا هم در جریان نبودند و یک بخش‌های خاصی در جریان بودند. هر کدام از این دو که درست باشد نشانه‌ی پوشالی بودن رژیمی بود که خودش را ابرقدرت معرفی کرد. در هیچ کشور دیگر دنیا همچین کاری را نمی‌شود کرد. در کم‌تر کشوری می‌شود همچین کاری کرد. این چطور سرویس امنیتی است؟ این چطور اطلاعات است؟ معلوم می‌شود همه چیز در هالیوود بوده و بیرون از فیلم و سینما خبری نیست. از این قضیه بدتر راجع به ارتش است. می‌گوید ارتش آمریکا اگر هدفش حفظ امنیت ملی آمریکا باشد خیلی ارتش بزرگی است. اگر هدفش ادعای امپراطوری در دنیا باشد بسیار ارتش کوچک و بسیار ضعیف است. چون هیچ جا جرئت نمی‌کند مستقیم حتی به جنگ گروه‌های چریکی برود. جرئت نمی‌کند. حتی بگویند یک منطقه‌ی کوهستانی است که چند هزار چریک در آن‌جا می‌جنگند. ارتش آمریکا هرگز هیچ جا وارد چنین صحنه‌هایی نشده و نمی‌شود. چون اصلاً نیروهای آن قدرت و انگیزه‌ی جنگیدن و آمادگی برای کشته شدن ندارند. لباس‌هایی که به تن می‌کنند باید کولر داشته باشد. در منطقه که می‌روند باید زن برای آن‌ها ببرند. بدون زن و شراب و فیلم این‌ها نمی‌توانند در سنگرها یک ماه بمانند. این ارتش کجا می‌تواند بجنگد؟ کجا می‌تواند امپراطوری درست کند؟ همان‌طور که آبروی ارتش شوروی در کوه‌های افغانستان رفت که یک ارتش یک و نیم میلیونی یا دو میلیونی نتوانست جلوی چند هزار چریک پا برهنه با تفنگ‌های کهنه در کوهستان‌ها بجنگد. همان‌طور که گفتند در صحنه‌ی سیاسی یک پیرمردی از نجف بلند می‌شود که اگر یک نفر او را به دیوار بزند می‌تواند استخوانش را خرد کند، یک مرتبه بزرگ‌ترین پایگاه قدرت‌های جهانی را فقط با کلمه پایین کشید. بعد هم گفت همه جا حساب شما را می‌رسیم. ما برای آمریکا در منطقه و در جهان منافع نمی‌گذاریم. حزب‌الله سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد. ما باید در تمام جهان هسته‌های حزب‌الله تشکیل بدهیم. من دست و بازوی همه‌ی مجاهدان جهان را می‌بوسم و ایران سرزمین دوم همه‌ی چریک‌ها و مبارزان آزادی‌بخش جهان است. در وصیت‌نامه‌ی خود می‌گوید جوانان مسلمان از شما می‌خواهم قیام کنید و حکومت‌های خود را سرنگون کنید. باید اتحاد جماهیر اسلامی تشکیل بدهید. باید اسلام قدرت اول جهان بشود. این حرف‌ها را زد که بعضی‌ها می‌گفتند این‌ها خلاف منافع ملی است، خلاف دیپلماسی است، این‌ها دشمن‌تراشی می‌کند، این‌ها تنش ایجاد می‌کند و ما باید تنش‌زدایی بکنیم. حضرت امام گفت شما بروید کارهای خودتان را بکنید. من دیپلمات نیستم. ما انقلابی هستیم. دیپلماسی در ذیل انقلاب باید باشد و نه این که انقلاب در ذیل دیپلماسی باشد. ادعای آمریکا این بود که با نیروی نظامی خود می‌خواهد برای همیشه اوراسیا، اروپا و آسیا و این منطقه‌ی حساس سه قاره، یعنی خاور میانه و غرب آسیا که به آسیا، اروپا، آفریقا وصل است و مرکز جهان است و مرکز انرژی جهان است و مهم‌ترین مرکز جهان است و هر اتفاقی که این‌جا بیفتد سرنوشت جهان را تعیین می‌کند. بعد می‌گویند متأسفانه در این منطقه ایران قدرت اول شده است. قبلاً آمریکا می‌توانست از راه دور کنترل بکند ولی دیگر نمی‌تواند. دیگر نمی‌تواند از نزدیک هم کنترل بکند چون آسیب می‌بیند. این ارتشی نیست که جلوی رزمنده‌های مسلمان بایستد. این‌ها نمی‌توانند با ما بجنگند. با ما نه، با گروه‌های چریکی هم نمی‌توانند بجنگند. شما فکر می‌کنید الان اگر آمریکا و اروپا و رژیم‌های عربی همه با هم دست به دست همدیگر بدهند مثلاً می‌توانند ریشه‌ی همین انصار الله در یمن را بکنند؟ نمی‌توانند. برای این که چند ده هزار آدم آماده‌ی جهاد و شهادت دارد. تمام ارتش‌های غربی نمی‌توانند از پس این‌ها بر بیایند. این یعنی چه؟ یعنی امپراطوری وجود ندارد. امپراطوری الان دروغ است. می‌توانی با هواپیماها از راه دور موشک بزنی و بمب شیمیایی و بمب‌های خیلی قوی بزنی ولی نمی‌توانی بیایی و روی زمین مسلط بشود. یادتان هست زمان کودتای پادگان شهید نوژه حضرت امام چه گفت؟ زمانی که کودتا لو رفته بود. چون وزیر اطلاعات آن موقع آقای ری‌شهری آمده بود به حضرت امام گفته بود ما خبر داریم می‌خواهند بمباران بکنند و به پناهگاه بروید. حضرت امام گفت من به پناهگاه نمی‌روم. بعد روی همان کاغذی که او نوشته بود که شما را به جان حضرت زهرا(س) بروید و خطر قطعی است حضرت امام نوشت من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم. یعنی مسخره کرد. هم این‌ها را و هم مرگ را مسخره کرد. گفت بلند بشوم و به پناهگاه بروم؟ بعد این‌ها کودتا کردند و حضرت امام آمد و گفت مثلاً فرض کنید حالا کودتا می‌کردید و می‌آمدید و هواپیماهای شما بالا می‌چرخیدند و بمباران می‌کردند. بعد می‌خواستید چه کار کنید؟ بالاخره می‌خواستید پایین بیایید یا همان بالا تا آخر بچرخید؟ شما جرئت ندارید پایین بیایید. قدرت روی زمین است. روی هوا نیست. هر کار روی هوا می‌کنی باید نتیجه‌ی آن را روی زمین درو کنی. یمن، لبنان، سوریه، عراق، غزه و غیره از کنترل آمریکا و غرب و صهیونیست‌ها کلاً خارج شده‌ است. دیگر امپراطوری وجود ندارد. شاه برهنه است. آن قضیه را شنیده‌اید؟ شاه به نخست‌وزیر خود گفت باید یک خیاطی بیاوری که در دنیا نظیر نداشته باشد. او گفت من چه کار کنم که گردن ما را نزند. رفت به یک کسی و گفت و او گفت باید یک نقشه‌ای کشید. آمد و گفت یک خیاطی پیدا کرده‌ایم که لباسش در دنیا نظیر ندارد. گفت چیست؟ گفت لباسش نامرئی است و فوق‌العاده زیباست. ولی دیده نمی‌شود. شاه گفت این یک کاره تازه است و خوب است. شاه را لخت می‌کردند و ادا در می‌آورند که این لباس را پوشانده‌اند. بعد به خیابان می‌رفتند. به مردم هم گفته بودند شاه زیباترین لباس جهان که معجزه‌آسات و نامرئی است می‌پوشد. شاه همین‌طور لخت و برهنه می‌آمد و مردم هم نگاه می‌کردند و دست می‌زدند و می‌گفتند عجب لباسی است. بعد یکی ایستاده بود و دید همه دست می‌زنند. گفت ببخشید قضیه چیست؟ گفتند نگاه کن ببین شاه چه لباس قشنگی به تن دارد. اصلاً دیده نمی‌شود. لباسش اصلاً نظیر ندارد. ببین چند متر طول دارد و چقدر جواهرات دارد. این یک مرتبه صدایش را بالا برد و گفت شاه که لخت است. ما که همه جای او را می‌بینیم. شما چطور نمی‌بینید؟ من که می‌بینم. او لخت است. این جمله‌ی شاه برهنه است همانا و شکستن طلسم شاه همانا. حضرت امام در این دوره گفت شاه برهنه است، آمریکا برهنه است، شوروی برهنه است. این طلسم الان شکسته است. این که از آن طرف داعش درست می‌کنند و از این طرف فلان کار را می‌کنند برای این است که می‌خواهند ادای بچه‌های ما را در بیاورند. چون دیدند این نوع مبارزه پیروز شد. این‌ها ورژن‌های قلابی آن را درست می‌کنند که جلوی این جریان بایستند و یک اظهار وجودی هم بکنند. ولی آن چه که اتفاق افتاد این است که دیگر همه فهمیده‌اند که شاه برهنه است. این اقتدار پوشالی در حال ریختن است. در این تحقیقات می‌گویند شکنندگی ارتش آمریکا هم جنبه‌ی ساختاری پیدا کرده است، چون امروز دقت می‌کنیم و می‌بینیم واقعاً شاه برهنه است و کم کم همه‌ی ما می‌فهمیم که هرگز ارتش آمریکا که این ادعا را داشته که ابر قدرت جهان است در تاریخ خودش با دشمنی به قد و بالای خودش نجنگیده است. بعد ممکن است بگویید آن اول که آمد سرخ‌پوستان را چه کار کردند. سرخ‌پوست‌ها چه بودند؟ این اروپایی‌ها به دروغ به عنوان تجارت و میهمان آمدند. آن‌ها با سلاح‌های ساده‌ای که داشتند به پیشواز این‌ها آمدند. میزبانی کردند. میهمان‌داری کردند. این‌ها خیانت کردند و نفوذ کردند و آن‌ها را به جان هم انداختند و بعد از 70، 80 سال با سلاح‌های سنگین و توپخانه به سراغ آن‌ها رفتند. کجای این جنگ برابر بود؟ یعنی آن موقع عصاره‌ی ارتش‌های اروپایی که در اوج استعمارگری بودند به سراغ یک مشت قبایل و مردم بیچاره رفتند که ساده بودند و فکر می‌کردند این‌ها میهمان هستند. از همان اول همیشه یک تردید و کنجکاوی نسبت به این بوده که آیا واقعاً این‌ها و غرب و در رأس آن آمریکا قوی‌ترین قدرت‌های جهان هستند یا این‌ها چند جا دمبرق کوبیده‌اند و ارعاب کرده‌اند و زهر چشم گرفته‌اند و بقیه ترسیده‌اند؟ به همه حالی کردند که ما می‌توانیم و شما نمی‌توانید. کسی حریف ما نیست. اما واقعیت آمادگی نظامی این‌ها چه بود. می‌گوید به نبردهای زمینی نگاه کنید. در تمام جنگ جهانی دوم آلمان انگلیس و آمریکا و به خصوص آمریکا هیچ جنگ بزرگ زمینی نکرد. نیروی هوایی آن بمباران می‌کرد. توپخانه می‌داد. فقط یکی، دو عملیات شد که آمریکایی‌ها مستقیم مجبور شدند درگیر بشوند که آن هم در اواخر کار آلمان بود و این بمباران‌هایی که آمریکا و انگلیس می‌کردند فقط آلمان را قوی‌تر می‌کرد. بیشتر مقاوم می‌کرد. بیشتر آن را واکسینه می‌کرد. این اعتراف استراتژیست‌های خود آمریکایی است. می‌گوید ما که نباید از یاد ببریم که در واقع جنگ جهانی دوم آلمان را ما شکست ندادیم. آمریکا و انگلیس و غرب شکست نداد. آلمان را روسیه شکست داد. چند میلیون کشته داد. آن‌ها چند میلیون کشته دادند و ارتش آلمان را در هم شکستند و آن‌ها را تعقیب کردند و اول آن‌ها وارد برلین شدند. ارتش آلمان را روس‌ها و چپ‌ها شکستند و وقتی که شکسته شد ما سریع وارد شدیم. ما کجا ارتش آلمان را شکست دادیم؟ این‌ها اعترافات خود این‌هاست. می‌گوید ما تازه آن‌جا قدرت‌نمایی کردیم. می‌گوید ما چرا در هیچ فیلم و هیچ داستانی نمی‌گوییم که ژاپن کل ارتش آمریکا و انگلیس را ظرف 48 ساعت در منطقه نابود کرد. دو هزار هواپیما و کشتی‌ها و پایگاه‌های ما را زد. 400 هزار اسیر از ارتش‌های غربی گرفت و ما فقط با بمب اتم توانستیم آن کار را بکنیم. آن هم بعد از این که دیگران ژاپن را ضعیف کرده بودند و خودش ضعیف شده بود و جنگ تمام شده بود. ما کجا جنگیدیم؟ ما نه جنگ زمینی با ژاپنی‌ها را بردیم و نه جنگ زمینی با آلمان‌ها را بردیم. الان هم آلمان و ژاپن مستعمره‌ی ما هستند. می‌گوید بمباران‌هایی که ما در اروپا آلمان را کردیم تأثیر استراتژیک مهمی نداشت و فقط مقاومت آن‌ها را در برابر قوی‌تر کرد. جنگ جهانی دوم در جبهه‌ی شرقی توسط روسیه به پیروزی رسید و نه در جبهه‌ی غربی توسط آمریکا و انگلیس. به خصوص در نبرد استالینگراد باعث شد ماشین نظامی آلمان شکست خورد و نابود شد و شروع به فرار کرد و وقتی که دیگر از بین رفت ما هم از آن طرف آمدیم. ما این ماشین را نشکستیم. ما اصلاً کجا جنگیدیم؟ ما در کدام جبهه واقعاً روی زمین جنگیدیم؟ حمله‌ی نرماندی در ژوئن 1944 وقتی بود که سربازهای روسی آلمان را شکست داده بودند و به آلمان رسیده بودند و وارد آلمان شده بودند و ارتش آلمان هم فرو پاشیده بود. بعد ما عملیات نرماندی را کردیم و از سواحل غرب وارد اروپا شدیم. نمی‌دانم این فیلم «نجات سرباز رایان» را دیده‌اید یا نه. چه قهرمانی ساخته‌اند که این‌ها در برابر چه آتشی مقاومت کرده‌اند. واقعی این آتش را که ما در جنگ صد برابر دیده بودیم. در عملیات‌های مختلف بدون این که بچه‌ها به عقب بروند صد برابر این‌ها را دیده‌ایم. الان همه جای دنیا می‌گویند نبرد نرمان‌دی و حضور آمریکا باعث شده که آلمان شکست بخورد. این دروغ است. می‌گوید ما با این دروغ‌ها جهان را فریب دادیم و ابرقدرت شدیم. همان زمان همه در دنیا فهمیدند که کمونیست‌ها نازیست‌ها و آلمان‌ها را شکست دادند و اروپا را آزاد کردند. الان است که نسل‌های بعد نمی‌دانند. چون دیگر تبلیغات آمریکایی و غربی شده این را نمی‌دانند و فکر می‌کنند آمریکا آمد و تا آمریکا نیامده بود آلمان جلو می‌رفت و وقتی آمریکا آمد آلمان را شکست داد. بعد می‌گوید ما چطور ماهواره به فضا فرستادیم؟ چطور بمب اتم ساختیم؟ ما به کمک مهندس‌ها و کارخانه‌ها و موشک‌های آلمانی این کار را کردیم. یعنی وقتی آلمان سقوط کرد روس‌ها زودتر از ما برلین را گرفتند. داشتند دانشمندان موشکی و اتمی هیتلر را تند تند بازداشت می‌کردند و موشک‌ها را برمی‌داشتند. ما از آن طرف رسیدیم و گفتیم آقا ما هم هستیم. بقیه که مانده بود را ما برداشتیم. ما دانشمندان موشکی و هسته‌ای آلمان‌ها و نازی‌ها را برداشتیم و به آمریکا بردیم. در یک قرارگاه ویژه این‌ها را قرنطینه کردیم. کمونیست‌ها و روس‌ها هم همین کار را کردند. هر دوی ما هم موشک‌ها و هم بمب اتم خود را مدیون هیتلر هستیم. همان کاری که هیتلر می‌خواست بکند و نشد را ما می‌کنیم و ما ارباب جهان می‌شویم. به آمریکایی‌ها گفتند چرا بمب اتم به ژاپن انداختید؟ گفت اصلاً مسئله‌ی ما با ژاپن که تمام شده بود. ما مسئله‌ی جهان را باید در آن‌جا حل می‌کردیم. باید آن دو بمب اتم را می‌زدیم که به دنیا بگوییم تا 50 سال و 100 سال آینده ارباب در جهان چه کسی است. این همان ارعاب چنگیزی است. یک شهر را بسوزان و گردن‌ها را بزن، کوهی از جمجمه درست کن و چشم‌ها را در بیاور تا بقیه حساب کار خودشان را بکنند. همین کاری که به داعش یاد داده‌اند که جلوی دوربین سر ببرد که به هر کجا رفت بگویند این‌ها آمدند و فرار کنید. این ارعاب شیطانی است. چون ما یک ارعاب الهی داریم که خداوند در قرآن می‌فرماید شما مؤمن باشید، خالص باشید، خیانت و فساد و کثافت‌کاری نکنید، ما رعب شما را در دل دشمن و کفار می‌اندازیم. این همان رعبی است که انقلاب اسلامی ایجاد کرد. حزب‌الله در دل صهیونیست‌ها گذاشت که هر جا پرچم حزب‌الله را می‌بینند فرار می‌کنند. این رعب الهی است. اما یک رعب شیطانی هم هست که می‌گوید بی‌گناه را بکشد. دیدم معاویه یک بخشنامه‌ای به نیروهای خود داده و می‌گوید از هر آبادی عبور می‌کنید بکشید و بسوزانید و سر ببرید. بگذارید بفهمند و از این به بعد وقتی ما می‌آییم شهرهای بعدی فرار کنند. این ارعاب شیطانی است. از آن طرف امیرالمؤمنین علی(ع) به نیروهای خود می‌گوید حریم زنان و کودکان را حفظ کنید. مزارع آن‌ها را آتش نزنید. پل‌ها را خراب نکنید. حتی می‌گوید در جنگ جمل وقتی بصره را آزاد می‌کنید و می‌روید ممکن است این‌ها بیایند و به شما فحش بدهند یا به من فحش بدهند. کم‌ترین اعتنایی نکنید و اجازه بدهید فحش بدهند. این دو منطق است. آن هم در دل دشمن رعب ایجاد می‌کند. نصرت به رعب است. نصر به رعب تعبیر قرآن است. من دیده‌ام بعضی‌ها مسخره می‌کنند. خداوند می‌فرماید ما پیامبر را نصرت دادیم با ایجاد رعب او در دل دشمن. الان دشمن نسبت به جمهوری اسلامی یک همچین ترسی دارد. یعنی اگر هر جا بگویند ایرانی‌ها آمدند و انقلاب اسلامی آمد این‌ها می‌ترسند. ولی رعب شیطانی آن طرف است. من عرضم را ختم می‌کنم. تکه‌های دیگر از این سندها هم هست که من فرصت ندارم. می‌گوید بیشتر اداهای ارتش آمریکا بر اساس قرتاص بازی و نمایش نیروی انسانی است ولی پیروزی‌های واقعی آن روی زمین به شدت ناکارآ و آهسته است و دعا کنیم آزمون جدی پیش نیاید. مطمئن باشید آمریکا هرگز جرئت نمی‌کند به جنگ نیروهای ما بیاید. می‌گوید گزینه‌ی نظامی روی میز است. ولی یک وقتی بگویند همان گزینه‌ی نظامی را بیاور تا ببینیم چیست. آن اول مصیبت است. می‌گوید گزینه‌ی نظامی الان روی میز بود ولی گم شد. الان همین جا‌ها بود. مثل کسی که می‌خواهد دعوا کند و همین‌طور که تهدید می‌کند به بغل دستی‌هایش می‌گوید من را بگیرید. همان موقع آمریکا گفت آمدیم و حمله کردیم و رئیس جمهور آمریکا و رئیس پنتاگون این‌ها را گفتند و حضرت امام شوخی می‌کرد و خودش هم نمی‌خندید و سرش را پایین انداخت و گفت بله، باز این آقایان تهدید کردند. من به یاد یک قضیه‌ای افتادم. یک شیر پیری بود که زوار آن در رفته بود ولی می‌خواست بگوید ما هستیم و حواس شما باشد. می‌دیدی که می‌آید و می‌رود کسی به او محل نمی‌گذارد. این شیر یک مرتبه تمام زورش را گذاشت و گفت یک نعره‌ای بزنیم که این‌ها بترسند و حساب ببرند. حضرت امام گفت این همان‌طور که نعره زد و یک صدایی از خودش در آورد، از آن طرف هم یک صدایی در آمد. از دو طرف صدا خارج شد. خیلی مؤدبانه گفت. گفت حالا که آمریکا ما را تهدید می‌کند باید مواظب باشد وقتی نعره می‌زنی صداهای دیگر از تو خارج نشود. این که گفت آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم در دنیا استفاده شد. هیچ کس جرئت نمی‌کرد این حرف را بزند. می‌خواست ابهت این‌ها را بشکند. «شوهارت ناتزه» آمد، وزیر خارجه‌ی بزرگ‌ترین قدرت جهان یعنی کمونیست‌ها به دیدن حضرت امام آمد. یادتان هست که اصلاً لباس رسمی نپوشید و گفت تو اصلاً آدم نیستی. یعنی عبا و عمامه به سر نداشت. با لباس خانه و با لباس زیر آمد. خیلی عجیب بود. اصلاً عمامه بر سر نگذاشت. عرقچین گذاشت. عبا هم نگذاشت. یک ملحفه به پشت انداخت و آمد. این‌ها از صد فحش بدتر است. در عالم دیپلماسی و آن هم با نماینده‌ی ابرقدرت جهان ملحفه به روی شانه انداخت و با عرقچین و دمپایی آمد. گذاشت او بنشیند. وقتی نشست ایشان آمد. وقتی آمد او بلند شد و آمد دست بدهد و حضرت امام دستش را به پشت کشید که یعنی دست نمی‌دهیم. بعد نشست و او شروع کرد به حرف زدن. دست‌هایش می‌لرزید. بروید و آن فیلم را یک بار دیگر ببینید. وقتی «شورات ناتزه» نامه را می‌خواند، با این که بزرگ‌ترین قدرت مادی جهان است و ارتش آن از آمریکا بزرگ‌تر بود دستانش می‌لرزید. وسط کار هم که جواب «گورباچوف»‌را می‌خواند حضرت امام بلند شد. وسط صحبت او این کار را کرد. اصلاً در دنیا چه کسی جرئت این کار را دارد. بلند شد و دستش را عقب کشید و نگاهش هم نکرد. همان‌طور که رویش را آن طرف کرد آرام آرام خواست به اندرونی برود گفت من می‌خواستم یک چیز دیگری بگویم که نفهمیدید چه می‌گویم. من می‌خواستم پنجره‌ای به سوی عالم معنا برای شما باز کنم. نفهمیدید که من چه گفتم و بیرون رفت. وزیر خارجه می‌گفت دیدم دستان و پاهای او می‌لرزد و گیج شده و نمی‌داند الان باید چه کار بکند. خود ما هم نگران شده بودیم که چه می‌شود. این که «العزت للله و لرسوله و للمؤمنین ان تنصرالله ینصرکم» همین است. پای آن بایستی قدرت واقعی می‌شوی چون به قدرت حقیقی وصل می‌شوی و اگر هم نایستی همین است. و السلام علیکم و رحمت الله.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha